شناخت احساسی - در فلسفه چیست؟

از زمان تولد، فرد مجبور است با واقعیت اطراف و دیگران ارتباط برقرار کند. او تلاش می کند تا آنچه را که او دیده و شنیده است را درک کند. این فرصت را برای هماهنگی با طبیعت و خودتان فراهم می کند. علوم زیست شناسی علوم ادراک را به عنوان یک پدیده تعریف می کند و دو شکل اصلی آن را تشخیص می دهد: شناخت عقلانی و حسی.

شناخت نفس چیست؟

شناخت شهوانی مجموعه ای از روش های درک جهان اطراف ما است. به طور سنتی، با تفکر مخالف است، که ثانویه است. نوع تسلط بر واقعیت با کمک حواس بر تجزیه و تحلیل مبتنی بر اندیشه از خواص هر یک از اشیاء استراحت نیست. سیستم تشریحی و فیزیولوژیکی اجازه می دهد تا تصاویر خاصی را ایجاد و دانش اولیه در مورد سمت خارجی اشیاء بدست آورد. پنج احساس اصلی مسئول این امر هستند:

روانشناسی شناخت حسی

از نقطه نظر روانشناسی، شناخت فرایندی است که در چند مرحله اتفاق می افتد. در مرحله اول، دنیای بیرونی و تمام اشیاء آن به معنای واقعی کلمه "درونی" در روان انسان است. در مرحله دوم، درک، یعنی شکل گیری مفاهیم و قضاوت ها می آید. مرحله نهایی "خروج" از روان، زمانی که این ایده می آید، دانش شکل می گیرد، که اجازه می دهد تفسیر احساسات اولیه.

شناخت شهوانی تنها در انسان ذاتی است. در حیوانات، به میزان کمتر مشاهده می شود، با کمک آن تجربه لازم را به دست می آورند. شناخت شناختی و احساسی مردم از حیوانات متفاوت است، زیرا آنها بیوسوسی هستند. می توان گفت که توانایی های شناختی تکامل یافته و تبدیل به انسان می شوند. بدون عقلانیت، غیر ممکن است که به جوهر چیزها نفوذ کند و علت پدیده را درک کند. این دو طرف یک پروسه واحد هستند.

شناخت حسي در فلسفه

علم علم شناسی علمی (از گنوس یونانی - دانش، آرم - آموزش)، با توجه به شناخت به عنوان یک پدیده، به تقسیم فلسفه اشاره دارد. یک روند جداگانه در آن وجود دارد: حساسیت (از حساسیت لاتین - ادراک)، یکی از دلایل آن: در ذهن می تواند وجود داشته باشد چیزی که قبلا در احساسات بوجود نیامد. مهمترین پرسش که متفکران نگران هستند این است که آیا افراد به طور واقعی واقعیت را ارزیابی می کنند؟ امانوئل کانت، فیلسوف مشهور آلمانی، گفت که درک همه چیز با تجربه آغاز می شود - "کار" ارگان های معرق - و در آن چند مرحله متمایز است:

حتی فیلسوفان یونان باستان معتقد بودند که اساس ترین و قابل اعتمادترین شکل تسلط بر واقعیت، احساسات و احساسات است. ادبیات داخلی فلسفی، با تکیه بر آثار V.I. لنین، آنها را به عنوان یک گام مستقل، پایین تر از تفکر انتزاعی قرار داد. علم مدرن نظریه های قدیمی را رد می کند، زیرا تفکر در یک شکل عاطفی و غیر عاطفی متفاوت است، اما هر کدام مزایای خاص خود را دارد و نمی توانند در رابطه با دیگران قرار گیرند. ظرفیت شناخت نفسانی در همه جا تعبیه شده است.

شناخت شهوانی - جوانب مثبت و منفی

اگر عقلانیت و حس گرایی را مقایسه کنید، می توانید جوانب مثبت و منفی خود را پیدا کنید. احساسات و احساسات در برقراری ارتباط با دنیای بیرونی نقش اصلی را ایفا می کنند، علاوه بر این نوع دانش، فرد خود را به سرعت می گیرد. اما راه حسی شناختن جهان محدود و دارای نقاط ضعف است:

انواع شناخت حسی

شناخت شهوانی از جهان با کمک سیستم حسی انجام می شود. هر یک از تحلیلگران تحت تاثیر کل سیستم به عنوان یک کل قرار دارند. فرم چندین نوع ادراک را تشکیل دهید:

برخی استدلال می کنند که شهود نیز شناخت حسی است. با این حال، آن را جدا از عقلانیت و sensationalism است و توانایی درک حقیقت به عنوان یک نتیجه از "روشنایی". شهود مبتنی بر احساسات و شواهد منطقی نیست. می توان آن را شکل خاص خود را از دو چیز نامیده می شود - در عین حال قضاوت عقلانی و غیر منطقی.

نقش شناخت حسی

بدون ارگان های حسی، انسان قادر به درک واقعیت نیست. فقط با تحلیلگرهایش با دنیای بیرون تماس می گیرد. فرایندهای شناخت حسی درگیر می شوند وقتی که نیاز به اطلاعات در مورد پدیده وجود داشته باشد، هرچند ناقص و سطحی است. اگر فردی برخی از وجوه را برای تفکر (کور، ناشنوا و غیره) از دست داده باشد، جبران خواهد شد، یعنی سایر ارگان ها شروع به کار با نرخ افزایش یافته، حالت می کنند. به ویژه نقص در بدن انسان و اهمیت سنسورهای بیولوژیکی قابل توجه است وقتی که نقص مادرزادی است.

نشانه های دانش معرق

مردم و حیوانات می توانند از اطلاعات حساس استفاده کنند. اما یک عنصر مهم وجود دارد که ذاتا تنها موجودات هوشمند است: توانایی تصور کردن چیزی که من با چشمان خود ندیده ام. مشخصه شناخت حسی افراد، این است که تصاویر را براساس داستان های دیگران تشکیل می دهند. بنابراین، ما می توانیم در مورد نقش عظیمی از زبان در اجرای فرآیند شناختی با کمک اندام های حسی صحبت کنیم. نشانه اصلی ادراک حساسیتی یک انعکاس مستقیم واقعیت اطراف است.

روش شناخت شناختی

مجموعه عملیات و تکنیک هایی که از طریق آن شناسایی شناخته شده است، بسیاری وجود دارد. تمام روش ها به دو نوع تقسیم می شوند: تجربی و نظری. با توجه به ویژگی های شناخت حسی، اکثر تکنیک های نظری (یا علمی) مانند تحلیل، کج، تقلید و غیره برای آن قابل استفاده نیستند. شما می توانید تنها با کمک اقدامات زیر یک تصور از اشیا ایجاد کنید:

  1. نظارت - یعنی ادراک پدیده ها، بدون دخالت در آنها.
  2. اندازه گیری - تعیین نسبت شی مورد اندازه گیری به یک مرجع.
  3. مقایسه - شناسایی شباهت ها و تفاوت ها.
  4. یک آزمایش، قرار دادن اشیاء و پدیده ها در شرایط کنترل شده و مطالعه آنها است.

اشکال شناخت حسی

شناخت احساسی یک فرایند گام به گام است و دارای سه مرحله است که برای گذار به سطح دیگری آماده می شوند - انتزاع بالاتر است. اشکال اساسی شناخت حسی:

  1. احساس مرحله شروع، که در آن اندام های انسان توسط اشیا تحت تاثیر قرار می گیرند. به عنوان مثال، یک گل زیبا می تواند بوی وحشت زده، و یک سیب زیبا به نظر می رسد مزه است.
  2. ادراک ، که به شما اجازه می دهد تا دانش را بر اساس یک یا چند احساس تجمع دهید و یک تصویر جامع ایجاد کنید.
  3. ارائه پخش و ایجاد تصاویری که در حافظه ظاهر می شوند. بدون این مرحله، واقعیت را درک نمی کنیم، زیرا یک تصویر بصری شکل می گیرد.

تمام شناخت حسی دارای مرزهای است، زیرا که قادر به تحریک ذات پدیده ها نیست. برای فراتر رفتن از آنها، تفکر استفاده می شود، که همچنین از تصاویر قبلا شکل گرفته است. منطق و تجزیه و تحلیل برای درک ذات درونی پدیده ها استفاده می شود: این گام بعدی است. تفکر زندگی و تفکر انتزاعی جدا از هم هستند و در مسیر درک واقعیت به همان اندازه مشارکت دارند.