آگاهی در روانشناسی، چه نقش آگاهی در زندگی فردی بازی می کند؟

آگاهی چیست - از زمان های قدیم متفکران و جاهلان سعی کرده اند آن را به عنوان یک پدیده درک کنند، آیا این ارتباط با روح است یا این روح خودش است؟ آیا ذهن با شخص در حال مرگ است؟ امروزه هیچ پاسخی برای بسیاری از سوالات وجود ندارد، اما می توان درمورد آگاهی گفت که بدون او هیچ فردی فکر نمی کند.

آگاهی - تعریف

آگاهی بالاترین عملکرد مغز است، مشخصه فقط برای مردم و شامل بازتاب واقعیت، تعامل با آن از طریق ساخت ذهنی اقدامات ذهن، محاسبه اولیه نتایج و تحقق در دنیای بیرون است. آگاهی با صحبت و تفکر ارتباط دارد . ساختار آگاهی در فلسفه بیشتر در ارتباط با اجتماعی است، در روانشناسی توجه زیادی به آگاهی فردی که به وجود آمد و از آگاهی اجتماعی جدا شد، پرداخت می شود.

آگاهی در روانشناسی چیست؟

از دیدگاه روانشناسان، آگاهی انسان چیست؟ آگاهی در روانشناسی، انعکاس یک شخص توسط خودش، فعالیت و واقعیتی است که او دارد - بنابراین ویگوتسکی در نظر گرفته است. روانشناسان فرانسوی Halbwachs و Durkheim آگاهی را به عنوان یک هواپیما با مفاهیم و مفاهیم پیش بینی شده بر روی آن دیدند. جیمز جیمز آگاهی را به عنوان استاد فرایندهای ذهنی که با موضوع مطرح می شود، تعریف کرد.

آگاهی در فلسفه چیست؟

آگاهی در فلسفه توانایی یادگیری اشیاء، ارتباط با آنها و جهان به عنوان یک کل است. آگاهی یک شکل است که نمی تواند مستقل در انزوا از جهان در نظر گرفته شود. شخص کاملا از طریق آگاهی پذیرفته شده است و نمیتواند از آن فراتر رود، معلوم می شود که اگر هیچ آگاهی وجود نداشته باشد، در این صورت برای کسی چیزی وجود ندارد. جریانهای گوناگون فلسفه تفکر آگاهی خود را به شیوه خود:

  1. دوگانگی (افلاطون، دکارت) - روح (آگاهی) و ماده (بدن) دو ماده مستقل اما مکمل هستند. بدن مرده است، اما آگاهی جاودانه است، و بعد از مرگ، دنیای ایده ها و اشکال آن باز می گردد.
  2. ایده آلیسم (جی. برکلی) - آگاهی اولیه است و اشیاء جهان مادی در خارج از درک آگاهی وجود ندارد.
  3. ماتریالیسم (F. Engels، D. Davidson) - آگاهی مالکیت ماده بسیار سازمان یافته است که منعکس کننده جهان و خالق آن است.
  4. هندوئیسم آگاه بودن "شاهین عالی سکوت است که از اعمال طبیعت مادی (Practi) مراقبت می کند.
  5. بودیسم - همه چیز آگاهی است

آگاهی انسانی

ساختار آگاهی شامل نگرش خاصی نسبت به محیط زیست، به مردم است و از این طریق تصویر فردی از جهان شکل می گیرد. روابط انعطاف پذیر، شناختی و تجربه - اینها همه خواص آگاهی انسان هستند، به طور مستقیم از طریق جامعه توسعه می یابند. اگر ویژگی مشخصی از آگاهی را انجام دهیم، می توانیم ویژگی های اساسی را تشخیص دهیم:

توابع آگاهی

ساختار و عملکردهای آگاهی به هدف تعامل با دنیای خارج، واقعیتی است که در آن هویت فردی فرد زندگی می کند و به عنوان رگولاتور در حل مسائل حیاتی و به دست آوردن تجربه عمل می کند. توابع زیر آگاهی از اهمیت اساسی برخوردار هستند:

سطوح آگاهی

جنبه مرکزی آگاهی آگاهی از "من" است - "من هستم!"، "من فکر می کنم!" "من هستم!". لایه ها یا سطوح آگاهی انسانی، کمک به آنچه شخصی می تواند در مورد خودش بگوید "من ..!":

  1. آگاهی بودن - حاوی منبع آغاز انعکاسی است، تصاویر و معانی در اینجا به وجود می آیند (تجربه، خواص جنبش، فعالیت عملی، تصاویر حسی)، و هستی منعکس شده و ایجاد می شود (وظایف پیچیده
  2. آگاهی بازتابی در مورد جهان است و رفتارهای تنظیم (خودآگاهی، خودآزمایی، اعتماد به نفس، خود بازتاب یا خودآزمایی) را درک می کند. این لایه آگاهی، وظیفه تجزیه و تحلیل وضعیت را انجام می دهد، کل تقسیم شدن به بخش ها و آشکار سازی روابط علت و معلول را انجام می دهد.

توسعه آگاهی

ماهیت و ساختار آگاهی در طول تکامل تغییر کرد، همانطور که از مراحل بعد از یک بعد دیگر دیده می شد:

  1. روانشناسی از حیوانات و پیش از انسان . در اینجا تفاوت ها ناشناخته هستند، هنوز هیچ آگاهی فردی وجود ندارد، پیشوایی ها با وجود آگاهی عمومی، که شامل یک ایده مشترک، یک وظیفه، یک برای همه است، تفکر انگیزه ای برای توسعه مرحله بعدی بود.
  2. آگاهی گله در میان "بسته" مردم، یک فرد قوی و هوشمند "بی نظیر" برجسته است: رهبر، یک ساختار سلسله مراتبی ظاهر می شود و آگاهی در حال تغییر است. آگاهی گله موجب شد که فرد هر فرد بیشتر محافظت شود و اهداف و وظایف مشترک به دست کشیدن سرزمین ها و افزایش تعداد گله ها کمک کرد.
  3. آگاهی از یک فرد معقول اکتشافات روزانه و مشاهدات فرآیندهای طبیعی به طور مداوم به توسعه آگاهی و سیستم عصبی به عنوان یک کل در یک فرد معقول کمک می کند. بازتاب در مورد خود و طبیعت چیزها ظاهر می شود.
  4. آگاهی یک مرد از یک جامعه قبیله ای، خودآگاهی . کمال وظایف بالاتر از مغز رخ می دهد: گفتار، تفکر (به ویژه انتزاعی).

کنترل آگاهی

برای کنترل خودتان باید بدانید که چه چیزی آگاهی است، چه فرآیندهای ذهنی در مغز اتفاق می افتد، بدون آنکه خودتان را برای رسیدن به اهداف خود آماده کنید تا انگیزه ایجاد کنید. در هر فعالیت عملی مشخص، نقش آگاهی در زندگی فرد نقش مهمی ایفا می کند. قبل از اینکه چیزی را به عمل بگذاریم، یک فرد آن را در سر خود می سازد و سپس از طریق عملیات خاص، دستکاری ها آن را ایجاد می کنند. بدون جهت و کنترل هوشیاری، هیچ فعالیتی امکان پذیر نخواهد بود - این نقش خاص آگاهی است.

رابطه بین آگاهی و ناخودآگاه انسان

آگاهی و ناخودآگاه در روانشناسی لایه های روان انسان است. بین آنها تعامل وجود دارد، اعتقاد بر این است که آگاهی تنها "نوک کوه یخ" است، در حالی که ناخودآگاه ماده تاریک و بی روح است که در آن همه چیزهایی که شخص اغلب نمی فهمد پنهان است. با کمک تکنیک های روانکاوی و transpersonal، هیپنوتیزم ، کارشناسان می توانند به شناسایی آسیب های قدیمی که در ناخودآگاه سرکوب شده اند، تاثیر منفی بر زندگی امروز داشته باشند.

آگاهی عمومی چیست؟

برای هر دوره در تاریخ بشریت، بازنمایی جمعی، عقاید و ایده های خود وجود داشت - که در مجموع و یک آگاهی اجتماعی است که با فرد مخالف است و جنبه معنویت را در آن قرار می دهد. آگاهی عمومی در فلسفه، به عنوان یک پدیده از زمان های قدیم، علاقه زیادی به علم ایجاد کرد و متفکران آن را نیز به عنوان یک آگاهی جمعی تعریف کردند.

سطح آگاهی اجتماعی

ظهور و رشد آگاهی فرد به طور مستقیم به آن فرایندهایی است که در یک زمان خاص در جامعه اتفاق می افتد. آگاهی هر فرد "با همدیگر" را "هویت" می سازد. شیوه ای که مردم درک و ارتباط با واقعیت اطراف را تعیین می کنند سطوح توسعه آگاهی جامعه و عمق را تعیین می کند. فیلسوفان و جامعه شناسان سطوح زیر آگاهی اجتماعی را تشخیص می دهند: چهار:

  1. عادی - معمولی برای همه افراد سیاره زمین است و از طریق اقدامات عملی روزانه شکل می گیرد. آگاهی عادی چیست؟ به خودی خود، خودبخشی نیست، نظام مند نیست، مبنای آن تجربه تجربی روزمره است.
  2. نظری - واقعیت در سطح ضروری عمیق منعکس شده است، همه پدیده ها و مفاهیم زندگی اجتماعی منطقا مبتنی هستند، در این سطح درک از قوانین توسعه وجود دارد. حاملان آگاهی عمومی: دانشمندان، نظریه پردازان علوم مختلف. آگاهی تئوری و عادی در تعامل و توسعه یکی دیگر از.
  3. روانشناسی اجتماعی - همه چیز در جامعه اتفاق می افتد، مجموعه ای از ناآرامی، روحیه، سنت های خاص. در ارتباط نزدیک با توسعه تاریخی، می تواند در گروه ها یا گروه های مختلف جامعه متفاوت باشد. روانشناسی اجتماعی نشان دهنده خلق و خوی مردم بر پدیده های زندگی اجتماعی، شخصیت و ذهنیت ملی است.
  4. ایدئولوژی یک سطح است که منعکس کننده سیستم دیدگاه ها و نگرش های جامعه، معنویت، نیازها و منافع آن است. این است که توسط سیاستمداران، ایدئولوژیست ها، جامعه شناسان هدفمند تشکیل شده است.